پست طولانی یه هفته ای

سلام سلام، دقیقا یه هفته پیش پست گذاشتم، چارشنبه صبح زود حرکت کردیم و رفتیم، ساعت یک امتحانو دادم و فوق العاااده سخت، فک کردم دیگه پاس نمیشم اصن، همه بچه ها همین حسو داشتن.

مامانمینا تو اون فاصله رفتن تو شهر دور زدن و یکم خرید کردن واسه خودشون؛ بعد دوباره اومدن دنبالم، رفتیم ی شهر دیگه و یه پاساژ خیلی خوب و شیک داشت ولی چون ساعت بدی بود تقریبا همه فروشگاهاش بسته بودن، ولی چنتایی ک باز بودن هم قیمتاشون خیلی بهتر از شهر خودمون بود، خلاصه اونجا خرید نکردیم و صرفا واسه دیدن رفته بودیم، بعد رفتیم یه رستوران ناهار خوردیم؛ دوباره اومدیم برگردیم ک فک کنم حدود 8 شب رسیدیم خونه، نزدیکای شهرمون بارون گرفته بود، کلا اون هفته هوا خیلی خنک بود. شبش بابا عروسی دعوت بود ک مجبور شد فوری حاضر بشه و تا ساعت 9 حرکت کنه بره، من و مامان و خواهری هم "عاشقانه" رو دیدیم.

 

 پنج شنبه هم ک هیچی فقط بخور و بخواب بودم، ینی یادم نمیاد جایی رفته باشم، آها یادم اومد صبحش منو خواهری رفتیم سینما نهنگ عنبرو دیدیم، خیلی خوب بود کلی خندیدم :))) بعدشم رفتیم پارک چن دقیقه ای نشستیم بعد برگشتیم خونه؛ چطور یادم رفته بود!

 کلاس زبان جمعه هم کنسل بود و ما هم کلی خوشحال :))) از روز قبلش من و خواهری برنامه گذاشتیم ک صبحانه جمعه رو بریم بیرون بخوریم، ولی صبح ک بیدار شدیم اصن حسش نبود :/ گفتیم خوب پس حتما عصرونه رو بریم کافی شاپ، ولی بازم بعد از ظهر ک بیدار شدیم واقعا حوصله نداشتیم :| ولی واقعا تو دلمون مونده بود، این شد ک شنبه رفتیم؛ 

ینی شنبه صبح رفتیم کتابخونه، آها یادم رفت بگم همون چارشنبه بعد امتحان تو ماشین ک بودم دیدم تو گروه تلگرام کلاس خبر دادن ک چارشنبه بعدی امتحانه و همه اعتراااض ک وقتش کمه و اینا، واسه همین مجبور شدم دوباره از شنبه برم کتابخونه و بدرسم،  خوب شنبه بعد از ظهر ساعت 5:30  از کتابخونه جمع کردیم اومدیم خونه و آماده شدیم واسه کافی شاپ، 7 اینا بود ک من و خواهری از خونه زدیم بیرون، میخواستیم ی جای جدید بریم ک تا حالا نرفته بودیم و من عکساشو تو پیج اینستاشون دیدم خیلییی خوب بود، خلاصه رفتیم دیدیم جا نداشتن :/ ینی انقد کوچیک بود؛ تو اینستا چطوری عکس میذارن بعد واقعیش چ جوریه! خلاصه گفت بیاین اینجا بشینین تا چن مین دیگه خالی میشه و اینا، ولی ما گفتیم میریم دور میزنیم برمیگردیم، ک البته دیگه برنگشتیم :/ راستش اونجا هم ی منطقه ای بود ک من زیاد اونورا نمیرم و زیاد آشنا نبودم، واسه همین تو گوگل مپ زدم ک نشون بده چطور بریم همون کافی شاپ پاتوقمون، همینطور ک داشتیم واسه خودمون قدم میزدیم طبق نقشه(!!!) ی دفعه دیدیم ی کافه دیگه دقیقا روبرومونه، این یکی رو هم تا حالا نرفته بودیم ولی خیلی اسمشو شنیده بودم و ب اصطلاح معروف بود!! دوتا کنار هم بودن دقیقا ک یکیش غذا و فست فود اینا بود، اون یکیش کافی شاپ. رفتیم تو کافی شاپش، منوش ک اصلننن بدرد نمیخورد و معمولی بود، بعد بیشتر از نیم ساعت طول کشید تا سفارشو بیارن! خلاصه اصلا بدرد نمیخورد اونجا، دیگه ی ربع ب ٨ اومدیم بیرون از اونجا مستقیم آژانس گرفتیم رفتیم پارک نزدیک خونه، خواهرم ی سری فیلم میخواست بگیره واسه موزیک ویدئوش، تا برگردیم خونه ١٠ شب شده بود :/

صبح یکشنبه بازم رفتیم کتابخونه و ساعت 5:30 دوباره جمع کردیم بیایم، سر راه چنتا کِش مو خریدیم و بادکنک :| و یه فروشگاهم دیدیم خواهرم ی دونه از این مانتوهای جلوباز ارزون خرید، چون واسه همون شب نیاز داشت واصلا فرصت نبود بره بگرده، و شانس اورد دقیقا همون چیزی ک میخواست اونجا داشتن و خیلی ارزون؛ خلاصه برگشتیم و دوباره آماده شدیم اینبار من و خواهرم و بابام باید میرفتیم جایی، خواهرم قسمت دوم ویدئوشو بگیره :|  که تا برگردیم خونه دوباره ده شده بود، آها ظهرش ک کتابخونه بودم یهو بچه ها گفتن نمره اون امتحان چارشنبه اومده و خیلیییی استرس داشتم، ینی داشتم سکته میکردم چون خیلیا افتادن، دیگه دیدم و خدا رو شکر پاس شدم نمرمم بد نبود همچین..

دوشنبه هم ک نرفتیم کتابخونه حوصله نداشتیم، امروزم نرفتیم، نشستم تو خونه حس درسم نیس اصن تو خونه، ولی نمیتونستم برم امروز کتابخونه واقعا، خاله پری تشریف اورده بود حالمو گرفت...

ولی الان تصمیم گرفتم بعد این پست حتما درس بخونم، آها این وسطا هم ی روز خبر دادن امتحان افتاده شنبه و کلی خوشحال شدیم، ولی بازم وقتش کمه :((

این بود وقایع این هفته از اون سه شنبه تا این سه شنبه ؛))


توکل ب خدا، بازم الهی شکر

نظرات 1 + ارسال نظر
فرانک سه‌شنبه 27 تیر 1396 ساعت 22:36 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

سلام روشنا خانوم درس خون...
خسته نباشی....
من وخواهرامم بعضی وقتا که میان و کلی برنامه میریزیم...
اما امان از باسن گشادددد

سلام بانو فرانک مرسی قربونت
دقیقا از این فراخی نگو ک هرچی میکشیم از اینه :||

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد